جدول جو
جدول جو

معنی رگ تلخی - جستجوی لغت در جدول جو

رگ تلخی
(رَ گِ تَ)
تلخی که در گلاب باشد. (آنندراج) :
آن گل چو در عرق شود از آتش عتاب
چین چین او رگ تلخی است در گلاب (کذا).
حاجی طالب نصیب اصفهانی (از آنندراج).
- رگ تلخی داشتن، دارای طعم مایل به تلخی (تلخوش) بودن (میوه و غذا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
تیره ای است از بهمئی از شعبه لیرادی از ایلهای کوه کهکیلویۀ فارس. (ازجغرافیای سیاسی کیهان ص 89). رجوع به رود تلخ شود
لغت نامه دهخدا
گیاهی شبیه کنگر که تیغ های زیادی در برگ های آن وجود دارد
فرهنگ گویش مازندرانی